این روزها که در بحث آموزش بیشتر از قبل در گیر شدم، به این دلیل که یکی از استادهای عزیزم از من دعوت کرد که در بحث آموزش و برگزاری کارگاههای مهارتی در سازمانش کمکش کنم و من هم دوست داشتم که در این زمینه بیشتر فعالیت کنم.
البته تو کارگاه ها خبری از جزوه نیست. همیشه اعتقاد داشتم مدرسی که برای آموزش میره باید نسبت به اون صنعت شناخت کافی داشته باشه و با هر عنوان دکتر وارد حوزه آموزش نشه بخصوص دکترهایی که بازاریابی کاتلر و برایان تریسی رو بلدند.
به اعتقاد من دیگه زمانه ی حرف های شیک گذشته و فروشنده برای فروش محصولش باید از خیلی چیزها بگذره و گاهی هم بهای سنگینی رو بده.
از حرف های سرد مشتری گرفته تا حرف های سنگین مدیرفروشی که از مدیریت فقط صندلی پایه بلند رو به ارث برده.
من برای اینکه بتونم ارتباط خوبی رو برقرار کنم از خاطراتم میگم و از دورانی که چقدر اذیت شدم تا فهمیدم مسیرم چیه.
البته باید حواست باشه که تو کارگاه ادای آدم های همه چیز دان رو در نیاری و مثل یک آدم خوب سعی کنی فقط سوال خوب تو ذهن بچه ها ایجاد کنی.
و اون سوال میتونه این باشه
امروز چطوری می تونم حس بهتری درمشتری هام ایجاد کنم؟
من همیشه فکر میکنم یک معلم باید اطلاعات خیلی بالایی داشته باشه و سطحش از سطح دانشجویان حداقل چند لول بالاتر باشه. خیلی جاها میبینم متاسفانه طرف ورکشاپ برگزار کرده ولی سواد بالایی نداره. امیدوارم از این نمونه ها کمتر داشته باشیم
سلام سرکار خانم خسروانی
همانطور که فرمودید برگزاری کارگاه های مهارتی نیاز به تسلط بر موضوعات محتوای که تدریس میشه داره اما تفاوت کارگاه با کلاس آموزشی ایجاد گفتگو های دو طرفه با مشارکت جویان است که یادگیری به صورت عمقی تری انجام بشه و صرفا به تولید دانش بیشتری منجر نمیشه ولی در ایجاد مهارت می تواند کمک کند و البته به شرط تسلط استاد بر موضوعات. در ضمن تمام کارگاه ها و سمینارها باید یک سوال خوب در ذهنمان ایجاد کند .